جدیدا" پسرا میرن ابرو بر میدارن،موهاشونو هایت لایت و لولایت می کنن،ناخن بلند میکنن،با عشوه حرف می زنن،کم کم میترسیم پارک دوبل هم فراموش کنند!!!

مرده میره خونش به زنش میگه یالا پاشو چمدوناتا ببند تو قرعه کشی بانک1میلیارد برنده شدم،زنش میگه حالا کجا میخوایم بریم،مرده میگه من جایی نمیرم تو باید بری از اونجایی که اومدی...خونه بابات!!!!

داداشای گلم!!!شلوارای رنگی بپوشید ولی نرید خدایی کفش زرد،شلوار قرمز،لباس سبز بپوشید اسمارتیز نیستید که آخه!!!

دخترا دیگه کمتر گریه میکنند!! نه که محکم شدنها ریییییییمل گرون شده!!!

دختره قیافش شبیه قوطی روغن لادن میمونه که با لگد دو سه بار بکوبی روش اونوقت پسره براش کامنت گذاشته:ماه اگر به زیبایی تو بود چه غوغایی به پا میکرد میان پهنه وسیع آسمان. شما بگید آخه من سرم رو به کجا بکوبم؟؟؟؟!!!

برای مادرم که مهرش در دلم گرامی و مقدس است.

برای او که سرچشمه کنجکاوی سال های کودکی ام بود.

او که با گفتن آن همه قصه های قدیمی لذت خیال و شگفتی را به من هدیه داد.

در برابر هر انسانی،راهی قرار  گرفته است،و راه هایی و باز راهی...

و روح بزرگ راه بزرگ را پی می گیرد!

و روح حقیر ، کورمال ، کورمال راه حقیر را انتخاب می کند.

و در این بین ، دشت های مه آلود گسترده اند

و دیگر مردمان در این دشت می روند و می آیند.

اما در برابر هر انسانی راهی بزرگ آغوش باز کرده است، ونیز راهی حقیر

و هر کسی خود تصمیم میگیرد در چه راهی قدم بگذارد.

خدایا!

من در کلبه ای حقیرانه ای خود چیزی دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،من چون تویی دارم که تو چون خود نداری!!! 

زمستان ثانیه به ثانیه نزدیک می شود،یادت نرود...اینجا کسی هست که به اندازه تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد.

پیشاپیش یلداتون مبارک.

خر شدیم و عشق آغاز شد                          در اتاق تنهاییمان خر جا شد

گاوی آمد اینک عشقم گشتو                        روز و شب بدبختیم افزان شد

خدایا!!!!

فقیر به دنبال شادی. ثروتمند به دنبال آرامش فقیر. کودک به دنبال آزادی بزرگتر. بزرگتر به دنبال سادگی کودک. پیر به دنبال نیرو و قدرت جوان. جوان به دنبال تجربه سالمند. آنان که رفتند در آرزوی بازگشت. آنان که ماندند در رویای رفتن...خدایا! کدامین پل در کجای دنیا شکسته است که هیچکس به مقصد خود نمیرسد....؟!

خیلی باحاله ها وقتی یه موقع گوشیت که نوع خریدی از دستت میوفته فریاد میزنی،میزنی تو سرت اما وقتی رفیقت میخوره زمین هر هر  میخندیم. عجب دنیایی شده!!!

سلا ملکم. 5شنبه با عده ای از دوستان رفته بودیم بیرون همین جوری که داشتیم چرخ میزدیم خسته شدیم رفتیم روی کاپوت Bmw نشستیم ناگهان یه دختر خانومی اومدو گفت:

لباس های تنگ:افرادی عموما" مغرور و زود رنج همچنین افرادی بسیار جذاب و شایسته و معقول اند.***

لباس های گشاد:افرادی بخشنده،به هیچ وجه حسود نیستن،دوستان زیادی دارند،فداکار و بسیار صادق هستند.***

لباس های تیره:افرادی خودخواه و بسیار خونسرد،به ندرت عصبانی،و سلیقه ای خوبی در انتخاب لباس دارند.***

لباس روشن:افرادی فداکار و صادق،مهربان و شوخ طبع،عاشق صلح و صفا و آرامش اند.***

آبی:دارایی نگاهی عمیق،شخصیتی حساس و شفاف دارند،این افراد به راحتی فکر و نظر خود را به دیگران منتقل میکنند،شجاعت و جراءت بسیاری دارند،آنها زندگی را زیبا دیده و بیشترین تلاش را برای استفاده بهینه ار آن می کنند.***

قهو ه ای:سمبل مهربانی و محبت، بسیار خونسرد،آنها در بدترین شرایط بهترین تصمیم را می گیرند.***

خاکستری:این افراد بسیار آرام با اعتماد به نفس،به دنبال آرامش،نفوذ کردنی.***

سفید:این افراد انسان های خوش قلب و همیشه به دنبال دوست می گردند این افراد در کودکی روی پای خود ایستاده اند.

به همکارم می گم الان یه فیلم باحال دانلود کردم،میگه از تو اینترنت؟ پ ن پ از تو کانال کولر،اتفاقا"پهنای باندش هم زیاده قطعی هم نداره.***

رفتم ساعت سازی میگم آقا ساعتم کار نمیکنه میگه درستش کنم؟پ ن پ باهاش صحبت کن شاید سر عقل بیاد کار کنه.***

رفتم دکتر از منشیه میپرسم دکتر هست؟ میگه بله می خواهید برید پیششون؟ پ ن پ اومدم ببینم اگه این وقت شب هنوز تو مطبند،تلاش شبانه روزیشون رو سر مشق زندگیم قرار بدم و برم.***

نصفه شب یکی از بالا درمون پرید تو حیاط داداشم گفت مصطفی دزده؟ پ ن پ زورو ع داره از دست گروهبان گارسیا در میره.***

یارو نشته کنار خیابون نوک دماغش چسبیده به زمین دوستم میگه معتاده؟پ ن پ میخواد انعطاف بدنشو به رخ بکشه.***

خونریزی های غیر طبیعی در هر نقطه از بدن.***

پیدایش هر گونه توده سفت سلولی درد دار یا بدون درد در زیر پوست،مثلا در سینه یا نقاط دیگر بدن.***

پیدایش زخمی که به آسانی بهبود نمی یابد.***

سوی هاضمه دائمی.***

تغیراتی در وضع خال ها یا زگیل ها از قبیل تغیرر رنگ،بزرگ شدن،خارش،دردناک شدن یا خونریزی از آنها که به مدت طولانی دوام یابد.***

1-گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.2-سعی کنیم بیشتر بخندیم.***

3-تلاش کنیم کمتر گله کنیم.4-با تلفن کردن به یک دوست قدیمی،او را غافلگیر کنیم.***

5-گاهی هدیه هایی که گرفتیم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم.6-بیشتر دعا کنیم.***

7-در داخل آسانسور و راه پله و...با آدمها صحبت کنیم.8-هر از گاهی نفس عمیق بکشیم.

9-لذت عطسه کردن را حس کنیم.10-قدر این که پایمان نشکسته است را بدانیم.***

11-زیر دوش آواز بخونیم.12-سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصر به فرد با بقیعه فرق داشته باشیم.

13-گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.14-با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.**

15-در یک روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم.16-گاهی از درخت بالا برویم.***

آدم یک بودن است و انسان یک شدن.(دکتر شریعتی)***

شاید چشمهای ما نیاز داشته باشند که گاهی با اشک های مان شسته شوند تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفاف تری ببینیم.***

سعی کنید استاد تغییر باشید،نه قربانی تقدیر***

مال من،مال تو مورد اعتماد بودن بهتر از دوست داشتنی بودن است.***

مردم شهری که همه در آن می لنگند به کسی که راست راه می رود می خندند.***

در جهان قصه کوتاهی دیوار مخور/حسرت کاخ رفیق و زر بسیار مخور. گردش چرخ نگردد به مراد دل کس/غم بی مهری آن مردم بی عار مخور.

امروز رفته بودم جایی تو اتوبوس بی آر تی آزادی-تهرانپارس مطلب جالبی نوشته بود براتون می نویسم حالشو ببرید. نوشته به شرح ذیل بود:

مسافران گرامی از نزدیک شدن افراد مشکوک به خود در ایستگاه اتوبوس و اتوبوس بی آر تی جدا" خودداری فرمائید.

1-اولین موجود زنده ای که در نوامبر1957به فضا مسافرت کرد،یگ سگ روسی به نام لایکا بود.

2-اولین انسان فضانورد یوری گاگارین اهل شوروی بود که در 12اوریل1961با سفینه فضایی وستک 1 بار به دور زمین گردش کرد،سفر او 108دقیقه طول کشید.

3-جای پای فضانوردانی که روی ماه قدم گذاشتند برای میلیون ها سال باقی می ماند،زیرا که باد و یا بارانی در ماه وجود ندارد که جای پا را از بین ببرد.

4-ستارگان رنگ های متفاوت دارند.ستارگان سفید و آبی:داغ ترین ستارگان،ستارگان زرد:سردتر،وستارگان سرخ:سردترین هستند.

5-در راه شیری می توان 1000میلیارد ستاره وجود داشته باشد،یعنی یرای هر فرد ساکن در کره زمین تقریبا 200ستاره وجود دارد.

6-خورشید روزی240میلیون تن مواد سوختی را می سوزاند.

آفریقای جنوبی:سرزمین بدون سرما***آلبانی:کوه نشینان***آلمان:سرزمین ژرمن ها**

اتریش:شاهنشاهی شرق*** اتیوپی:سرزمین چهره سوختگان***ازبکستان:سرزمین خود سالاری*** اسپانیا:سرزمین خرگوش کوهی*** استرالیا:سرزمین جنوبی***

استونی:راه شرقی*** اسرائیل:جنگیده با خدا(عبری)*** اسکاتلند:سرزمین اسکات ها***

افغانستان:سرزمین قوم افغان*** اکوادور:خط استوا***الجزایر:جزیره ها(عربی)

امارات متحده عربی:شاهزاده نشین های یکپارچه عربی***اندونزی:مجمع الجزایر هند***

انگلیس:سرزمین پیر استعمار***اوکراین منطقه مرزی***ایران:سرزمین آریایی ها***

ایرلند:سرزمین قوم ایر*** ایسلند:سرزمین یخ*** بحرین:دو دریا***برزیل:چوب قرمز***

بریتانیا:سرزمین نقاشی شده ها*** بنگلادش:ملت بنگال***پاراگوئه:این سوی رودخانه

پاکستان:سرزمین پاکان***پاناما:پر از ماهی

تاجیکستان:سرزمین تاجیک ها***جامائیکا:سرزمین بهاران

تو این دنیا آدم حسرت دو چیزرو همیشه میخوره:

1)نیکی به پدر مادر:اگه کمان آرش به دست کینه شکست دل پدر مادر هیچوقت از فرزندان نمیشکنه....این دو موهبت الهی رو خدا به ازای چی به ما داده.....این دو موهبت را که با کل دنیا برابری ندارن....به افتخار تمام پدرمادرهای جهان!

2)عشق:تو این زمونه دیگه پیداش نمیشه کرد،خیلی کم کم....اما این موهبته که دنیارو تغییر میده...آدم با عشق زندست......عشقم عاشقتم...خودت میدونی!!!!...

پس نگین دیره که قلبم بدون شماها میمیره ه ه ه ه ه ه ......و کسی نمیتونهه بجز شماها اشکاموپاک کنه و دستمال بگیره ه ه ه ه ه ه ه.........

با اینکه دورم از شهرم....با اینکه شهر ویرونس...با اینکه خدا امتحانو در سطح ایوب ازم داره میگیره...با اینکه هنوز نتونستم یه کوچولو بهش نزدیک شم....اما هنوزم کوچه های تنهایی برای من مثل یک معجزس......اگرچه رفتن برای همیشس....اما کوچه ها همچنان با ما یارن....با ما هستن.....اگه تو کوچه یک کوچه گرد دیدم....یادم باشه بهش بگم....رفیق...این کوچه دیگه کوچه ی تنهایی نیست....چون من تنها با توی تنها میشیم مای تنها...که دیگه تنها نیستیم.......پس بیاین همو از تنهایی دربیاریم

در سال 1968 مسابقات المپیک در شهر مکزیکوسیتی برگزار شد. در آن سال مسابقه دوی ماراتن یکی از شگفت انگیز ترین مسابقات دو در جهان بود. دوی ماراتن در تمام المپیک ها مورد توجه همگان است و مدال طلایش گل سرسبد مدال های المپیک. این مسابقه به طور مستقیم در هر 5 قاره جهان پخش می شود

کیلومتر آخر مسابقه بود دوندگان رقابت حساس و نزدیکی با هم داشتند، نفس های آنها به شماره افتاده بود، زیرا آنها 42 کیلومتر و 195 متر مسافت را دویده بودند. دوندگان همچنان با گامهای بلند و منظم پیش میرفتند. چقدر این استقامت زیبا بود. هر بیننده ای دلش میخواست که این اندازه استقامت وتوان داشته باشد. دوندگان، قسمت آخر جاده را طی کردند و یکی پس از دیگری وارد استادیوم شدند.استادیوم مملو از تماشاچی بود و جمعیت با وارد شدن دوندگان، شروع به تشویق کردند.

رقابت نفس گیر شده بود و دونده شماره ... چند قدمی جلوتر از بقیه بود. دونده ها تلاش میکردند تا زودتر به خط پایان برسند و بالاخره دونده شماره ... نوار خط پایان را پاره کرد. استادیوم سراپا تشویق شد. فلاش دوربین های خبرنگاران لحظه ای امان نمی داد و دونده های بعدی یکی یکی از خط پایان گذشتند و بعضی هاشان بلافاصله بعد از عبور از خط پایان چند قدم جلوتر از شدت خستگی روی زمین ولو شدند. اسامی و زمان های به دست آمده نفرات برتر از بلندگوها اعلام شد. نفر اول با زمان دو ساعت و ... در همین حال دوندگان دیگر از راه رسیدند و از خط پایان گذشتند. در طول مسابقه دوربین ها بارها نفراتی را نشان داد که دویدند، از ادامه مسابقه منصرف شدند و از مسیر مسابقه بیرون آمدند. به نظر میرسید که آخرین نفر هم از خط پایان رد شده است. داوران و مسوولین برگزاری میروند تا علائم مربوط به مسابقه ماراتن و خط پایان را جمع آوری کنند جمعیت هم آرام آرام استادیوم را ترک میکنند. اما...
 

بلند گوی استادیوم به داوران اعلام میکند که خط پایان را ترک نکنند گزارش رسیده که هنوز یک دونده دیگر باقی مانده. همه سر جای خود برمیگردند و انتظار رسیدن نفر آخر را میکشند. دوربین های مستقر در طول جاده تصویر او را به استادیوم مخابره میکنند. از روی شماره پیراهن او اسم او را می یابند "جان استفن آکواری" است دونده سیاه پوست اهل تانزانیا، که ظاهرا برایش مشکلی پیش آمده، لنگ میزد و پایش بانداژ شده بود.

کیلومتر تا خط پایان فاصله داشت و احتمال این که از ادامه مسیر منصرف شود زیاد بود. نفس نفس میزد احساس درد در چهره اش نمایان بود لنگ لنگان و آرام می آمد ولی دست بردار نبود. چند لحظه مکث کرد و دوباره راه افتاد. چند نفر دور او را می گیرند تا از ادامه مسابقه منصرفش کنند ولی او با دست آنها را کنار می زند و به راه خود ادامه میدهد. داوران طبق مقررات حق ندارند قبل از عبور نفر آخر از خط پایان محل مسابقه را ترک کنند. جمعیت هم همان طور منتظر است و محل مسابقه را با وجود اعلام نتایج ترک نمی کند. جان هنوز مسیر مسابقه را ترک نکرده و با جدیت مسیر را ادامه میدهد. خبرنگاران بخش های مختلف وارد استادیوم شده اند و جمعیت هم به جای اینکه کم شود زیادتر میشود! جان استفن با دست های گره کرده و دندان های به هم فشرده و لنگ لنگان، اما استوار، همچنان به حرکت خود به سوی خط پایان ادامه میدهد او هنوز چند کیلومتری با خط پایان فاصله دارد آیا او میتواند مسیر را به پایان برساند؟ خورشید در مکزیکوسیتی غروب میکند و هوا رو به تاریکی میرود.

بعد از گذشت مدتی طولانی، آخرین شرکت کننده دوی ماراتن به استادیوم نزدیک میشود، با ورود او به استادیوم جمعیت از جا برمیخیزد چند نفر در گوشه ای از استادیوم شروع به تشویق میکنند و بعد انگار از آن نقطه موجی از کف زدن حرکت میکند و تمام استادیوم را فرا میگیرد نمیدانید چه غوغایی برپا میشود.

40 یا 50 متر بیشتر تا خط پایان نمانده او نفس زنان می ایستد و خم میشود و دستش را روی ساق پاهایش میگذارد، پلک هایش را فشار می دهد نفس میگیرد و دوباره با سرعت بیشتری شروع به حرکت میکند. شدت کف زدن جمعیت لحظه به لحظه بیشتر میشود خبرنگاران در خط پایان تجمع کرده اند وقتی نفرات اول از خط پایان گذشتند استادیوم اینقدر شور و هیجان نداشت. نزدیک و نزدیکتر میشود و از خط پایان میگذرد. خبرنگاران، به سوی او هجوم میبرند نور پی در پی فلاش ها استادیوم را روشن کرده است انگار نه انگار که دیگر شب شده بود. مربیان حوله ای بر دوشش می اندازند او که دیگر توان ایستادن ندارد، می افتد.

آن شب مکزیکوسیتی و شاید تمام جهان از شوق حماسه جان، تا صبح نخوابید. جهانیان از او درس بزرگی آموختند و آن اصالت حرکت، مستقل از نتیجه بود. او یک لحظه به این فکر نکرد که نفر آخر است. به این فکر نکرد که برای پیشگیری از تحمل نگاه تحقیرآمیز دیگران به خاطر آخر بودن میدان را خالی کند. او تصمیم گرفته بود که این مسیر را طی کند، اصالت تصمیم او و استقامتش در اجرای تصمیمش باعث شد تا جهانیان به ارزش جدیدی توجه کنند ارزشی که احترامی تحسین برانگیز به دنبال داشت. فردای مسابقه مشخص شد که جان ازهمان شروع مسابقه به زمین خورده و به شدت آسیب دیده است.

او در پاسخگویی به سوال خبرنگاری که پرسیده بود، چرا با آن وضع و در حالی که نفر آخر بودید از ادامه مسابقه منصرف نشدید؟ ابتدا فقط گفت: برای شما قابل درک نیست! و بعد در برابر اصرار خبرنگار ادامه داد:مردم کشورم مرا 5000 مایل تا مکزیکوسیتی نفرستاده اند که فقط مسابقه را شروع کنم، مرا فرستاده اند که آن را به پایان برسانم.

داستان "جان استفن آکواری" از آن پس در میان تمام ورزشکاران سینه به سینه نقل شد.

حالا "آیا یادتان هست که نفر اول برنده مدال طلای همان مسابقه چه کسی بود؟"

یک اراده قوی بر همه چیز حتی بر زمان غالب می آید.

خوش به حال آنکه قلبش مال توست / حال و روزش هر نفس،احوال توست.

خوش به حال آنکه چشمانش تویی / آرزوهایش همه آمال توست.

آنکه دستش تا ابد در دست توست/کوچ او از غصه ها با بال توست.

من خطا کارم خداوندا،ولی دیدگانم تا ابد دنبال توست.***

چندیست در نبودنت به ساعت شنی می نگرم،یک صحرا گذشته است****

این روز ها سنگین و نحس اند،چه کنم؟ لحظات هم بهانه ات میگیرند رفتی و ردپایت در پس کوچه های قلبم باقی مانده است.***

نفسم...تو در شمالی و من در جنوب کاش دستی نقشه را از میان تا کند.***

عقل گفت که دشوارتر از مردن چیست؟ عشق فرمود فراق از همه دشوار تر است.***

رفتی و ندیدی که چه محشر کردم با اشک تمام کوچه ها را تر کردم دیشب که سکوت خانه دق مرگم کرد وابتگی ام رو به تو باور کردم.***

هنوز نمیدانم اینجا چه فصلیست،که من کال ماندم و به تو نمی رسم.***

در قفس افتاده ام فکر رهایی نیستم دل به عشقت داده ام فکر جدایی نیستم.***

دوریت زمستانی دیگر است ، کمتر از من دور شو، با سرما خورده ام***

مشترک گرامی به علت بدهی قبلی هر جا بگیرمت می بوسمت****

دیدن تو عشق منه   نگاه تو عمر منه  لبخند تو گنج منه  ندیدنت رنج منه ***

غیر از غم عشق تو ندارم غم دیگر/شادم که جز این نیست مرا همدم دیگر.***

عطر حرفات واسه من بوی گل شقایقه.تو رو دیدن واسه من قشنگترین دقایقه.***

نمیگم دلم سیره نمیگم پیش تو گیره من میگم اگه نباشی دلم از غصه می میره.***

عشق یعنی کوچیک کردن دنیا به اندازه یک نفر یا بزرگ کردن یه نفر به اندازه یک دنیا.***

یکی در آرزوی دیدن توست،یکی در حسرت بوسیدن توست ولی من ساده و بی ادعایم ، تمام هستی ام خندیدن توست.***

ما اهل دلیم اشاره را میفهمیم/راز شب پر ستاره ها را میفهمیم/به پنجره های بسته عادت داریم/به یار وفا دار ارادت داریم*****

1-فرمان دادم تا بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزاء بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد.***

2-باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست.***

3-من به خاطر ندارم در هیچ جهادی برای عزت و کسب افتخار ایران زمین مغلوب شده باشم.***

4-کارتان را آغاز کنید توانایی انجامش بدنبال می آید.***

5-خداوندا!دستهایم خالی است و دلم غرق در آرزوها.یا به قدرت بی کرانه ات دستانه را توانا گردان یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن.***

6-دستانی که کمک می کنند پاک تر از دستانی است که دعا میکندد.***

7-اگر می خواهید دوشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود کمک کنید.***

8-سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است نگرانی از آن است که انسان را از بین میبرد***

9-افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند،بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند.****

10-کار بزرگ وجود ندارد،به شرطی که آنرا به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم.****

یادش بخیر قدیما رو عیدی فک و فامیل حساب باز میکردیم امسال خیلی بهمون لطف کنند ماچمون می کنن.****

ایرانسل اس ام اس داده مشترک گرامی 500کیلو بایت هدیه ما به شما استفاده اینترنت رایگان..!مدت اعتبار 30روزه.!!! یا ما خیلی اسگولیم...یا اونا خیلی اسگولن... یا می خواستن شوخی کنند...یا نمیفهمن500کیلوبایت یعنی چه...یا نمیفهمن اینترنت یعنی چه

راز چیست؟            چیزی که شما به همه میگید که به هیچ کسی نگن!!!!***

طبق آخرین نظر سنجی ها یکی از مهیج ترین تفریحات آقایون تماشای پارک دوبل بانوان است!***

پاتختی چیست؟ همان جشن نیکوکاری یا گلریزان برای عروس و داماد است که برای حفظ آبروی زوج جوان نام پاتختی را برآن نهاده اند......****

آخرش هیچ گهی نمیشی چیست؟ نوید آینده ای مبهم از سوی والدین به فرزندان!****

امروز که داشتم کامپوترمو ورق میزدم چشم خورد به این عکس...به راحتی هرچه تمامتر یه مرغ رو میکشیم بدون اینکه خودمونو جای اون تخم مرغ یا اون جوجه بزاریم.....یکم شفقت یکم مهربونی!!!.......پیام اخلاقی:خودمونو به جای کسی دیگه بزاریم و تنبیهش نکنیم!!!!!!!!!.................